آمارهای منتشره از سوی سازمانهای جهانی، بویژه سازمان بهداشت جهانی، نشان از آن دارد که هر ساله چند میلیون نفر از شهروندان جوامع مختلف بر اثر استعمال دخانیات جان خود را از دست میدهند و شمار بسیار بیشتری گرفتار بیماریهای مزمن قلبی – عروقی، تنفسی و ریوی، دهان و دندان و حتی اختلالات مغزی و عصبی میشوند. شوربختانه، شمار زیادی از مرگ و میرها و عوارض بدخیم و آزاردهنده جسمی و روانی ناشی از دخانیات دامنگیر شهروندان، بهخصوص جوانان جوامعی میشود که گام در راه توسعه نهادهاند و اصطلاحاً “کشورهای در حال توسعه” نام گرفتهاند و لاجرم کشور ما نیز در شمار چنین ممالکی است. نیازی به یادآوری نیست که آثار نگرانکننده و رنجآور استعمال دخانیات در سطح فروشدن در دام بیماریها و بدکارکردیهای جسمی و کوتاه شدن سالهای عمر محدود نمیماند و خسارات مادی هنگفتی نیز بر جامعه و حتی نسلهای بعد بر جای میگذارد و آهنگ و سرعت رشد و توسعه جوامعی همچون جامعه ما را فرو میکاهد.
گرچه گرایش به سیگار و دیگر شقوق دخانیات برای همه جوامع امروزی نگرانکننده و دل آزار است اما متأسفانه این نگرانی در جامعه ما دو چندان است. چرا اینکه در جامعه ما اولاً در سالیان اخیر سن گرایش به سیگار و قلیان به صورت نگرانکننده و رنجشآوری کاهش یافته است و شماری از نوجوانان عزیز کشورمان در دام این “عامل مهلک” فرو غلتیدهاند. ثانیاً: نرخ ارتکاب این “رفتار غیر سالم” (سیگار کشیدن) در بین قشر دانشجو فزونی یافته است و ثالثاً: بر شمار دختران و بانوانی که خواسته و ناخواسته خود را در معرض عامل بیماری زا، نشاط زدا و زیبایی ستان نیکوتین قرار میدهند، افزوده شده است. متأسفانه این سه قشر و دیگر گروههای همانند افراد سیگاری، نه تنها با استعمال دخانیات سلامت و زیبایی خود را در معرض خطر و آسیب قرار میدهند بلکه با آلوده ساختن محیط پیرامون خود افراد دیگری از جمله کودکان معصوم و سالمندان آسیبپذیر را قربانی رفتار غیرسالم خویش میسازند. مطالعات و پژوهشهای مختلف، تجارب بالینی و درمانی، نشان از آن دارد که چندین و چند عامل در گرایش به سیگار و نیکوتین سهم و نقش دارند. یکی از مهمترین آن گمانها و باورهای نادرست مربوط به نقش تسکینبخشی سیگار است. بسیاری چنین میپندارند که سیگار اضطراب را کاهش و استرس را تقلیل میدهد و ناراحتی را از میان میبرد. این پندار نه تنها هیچ نشانی از واقعیت ندارد بلکه به کل نادرست است. چه، دیر زمانی است که تحقیقات پزشکی نشان داده است که نه تنها سیگار کورتیزول (هورمون استرس ) را کم نمیکند بلکه میزان آن را در خون افزایش میدهد. همچنین این باورکه سیگار آرامبخش است نیز به تمامی نادرست است. چرا اینکه سیگار فعالیت سیستم عصبی سمپاتیک (سیستم تحریک زا) را افزایش و سطح فعالیت پاراسمپاتیک (سیستم آرام بخش) را کاهش میدهد و در نتیجه سطح بر انگیختگی، دلواپسی و اضطراب را فزونی میبخشد. بنابراین احساس آرامش بعد از استعمال دخانیات را تنها میتوان نوعی “ادراک نادرست” تعبیر کرد. سرانجام این باور نادرست نیز وجود دارد که سیگار روشی برای بهبود روابط اجتماعی است. باید گفت که این پندار نیز پر بیراه است. چه، همه میدانیم که بوی مشمئزکننده از حاصل از سیگار، زردی رنگ رخساره و بدشکلی پدید آمده در دندانها بر اثر کشیدن سیگار و قلیان و نیز آزاردهندگی دود سیگار، نه تنها جذابیت لازم برای ارتباط اجتماعی را از بین می برند بلکه اعتماد به نفس مورد نیاز برای استمرار رابطه را فرو می کاهند. پس، هرآنکه به سلامت، طول عمر، نشاط و ارتباط سودمند می اندیشد ناگزیر باید از استعمال دخانیات در هر شکل، نوع و میزان آن بپرهیزد. افزون بر “فکرهای نادرست”، چند عامل دیگر روانی می توان فهرست کرد که نقش مهمی در گرایش به دخانیات دارند (آگاهی از این عوامل به تعبیر دانشمندان اقتصاد رفتاری می تواند همچون”تلنگر”ی باشد که به پیش گیری از مصرف دخانیات یاری رساند). نخستین آن عوامل “فشار هنجاری”است. منظور از این عبارت آن است که اغلب آدمها، به خصوص آنهایی که کم سن و سال و کم تجربه اند در برابر فشار دیگران برای انجام یک رفتار به زودی مقاومت خود را از دست می دهند و تسلیم فشار جمعیت می شوند. از همین روی وقتی دانشجویی در جمع چند همکلاسی سیگاری قرار می گیرد به زودی خود را با آنان تطبیق می دهد و به جرگه سیکاری ها می پیوندد. دو راهکار مهم برای پرهیز از تسلیم شدن دربرابر فشار جمع، یکی “توانایی نه گفتن”است و دیگری ترک جمع سیگاری ها. دومین عامل موثر در گرایش به سیگار “اغراق در توانایی کنترل خویشتن” است.
بسیاری چنین فکرمی کنند که اگر چندباری از سر کنجکاوی پُکی بر سیگار بزنند سیگاری نخواهند شد چون هرگاه اراده کنند می توانند آن را کناربگذارند روانشناسان، نشان داده اند که چنین تصور نادرستی گمراه کننده است چون وقتی آدم ها در دام” عادت ” بویژه عادت به سیگار گرفتار شوند به سادگی قادر به رها از شر آن نخواهند بود. از همین روی هیچگاه نباید خود را به سبب این تصور توهم آلود ، گرفتار باتلاق دخانیات نمود. سومین عامل موثر در گرایش به دخانیات “همانندسازی با مدل ها ” و دیگرانی است که فرد آنها را مهم می پندارد و مهم شدن خود را در تقلید رفتار و افعال آنان می جوید. اما نباید از این واقعیت غافل شویم که اغلب آنچه در رفتارهای سلبریتی ها و مدل ها به ما می نمایاند نوعی تبلیغات فریب آمیز است که شرکت های تجاری برای پرکردن جیب خود بدان مبادرت می ورزند. البته این نکته را نیز نباید ناگفته گذاشت که والدین، اساتید و پزشکان محترم نیز نباید از تأثیر غیرمستقیم و پنهان رفتار خویش بر دیگران، علی الخصوص نوجوانان و جوانان غفلت ورزند. چه بسیار کسانی که به سبب همانند سازی با این “الگوها” در دام دخانیات گرفتار شده اند.
سر انجام در پایان این نوشتار یادآوری چند نکته ضروری می نماید. نکته نخست آنکه شماری از شواهد مطالعاتی نشان داده اند که “اعتیاد”و “عادت”به هم پیوسته اند و گاهی وابستگی به دخانیات سر از بیراهه اعتیاد در می آورد. دوم آنکه “نه به دخانیات”مستلزم احساس مسئولیت همگانی است. ناگفته پیداست که هر یک از ما باید در این پیکار سترگ نقش بی بدیل خود را به خوبی ایفا کنیم.
منبع: روابط عمومی ستاد مبارزه با موادمخدر ۹۸٫۰۳٫۱۸